Home خانه
دریای کابل مرز میان ثروت و فقر
دریای کابل مرز میان ثروت و فقر
نویسنده: استاد شاه محمود محمود
دریای کابل یکی ازمهمترین دریای است که شامل مدنیت جهانی بوده و در دو کنار آن اثار متعددی زندگی احتماعی و اقتصادی به چشم میخورد. اهمیت این دریا بعد از انتشار و رونق دین هندویی و بودایی به خصوص در زمان کوشانی ها شهرت منطقوی خویش را حفظ نمود. نشانه های مدنیت یونان و بودایی یا گریکو بودیک در دو کنار این دریا هنوز از دست یغماگران آثار باستانی و هجوم و غارت فرهنگی در امان مانده است . ظهیرالدین بابر و فرزندانش و احمدشاه درانی در ترمیم و عمران دیوار ها و برخی ابادی ها دست یازیدند .
اما تیمورشاه نمای دیگری به این شهر تاریخی داد ؛ پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد و نفس تازه در کالبد فراموش شده این شهر دمید. جاده ها و گذر ها و باغ ها قد افراشت و یکبار دیگر چون زمان بابر شاه مرکز تجارت و اقتصاد گردید. فرآورده های فرهنگی و اجتماعی دوباره جان گرفت .
اما هجوم و تجاوز دو گانه انگلیس همه دست آورد های تاریخی را به ویرانه مبدل کرد ، تا بعدا" امیرعبدالرحمن ارگ کابل را با تعدادی از عمرانات با استفاده از تجارب مسافرتهایش در ترکستان روسی به شکل بهتری اعمار نمود . حبیب الله سراج الملة والدین و شاه امان الله نقش اساسی در انکشاف و گسترش شهر داشتند . سلاطین وشاهان و روسای جمهور همچنان نقشه های جدیدی رویدست گرفتند و آنچه آنجام دادند ساحات مسکونی جدید و کارته ها و تعمیرات وزارتها و هوتل ها بود. دریغا شهر قدیمه کابل کماکان ویرانه و از نظر می افتید و فقر وعدم نظافت و کوچه های باریک ازدیاد می گردید.
اما غارت و غصب اراضی و باغ ها و کوهپایه های چون شیردروازه و آسمایی روز تا روز تا قله ها رسیده است . این غارتگری ها ؛ شهر کابل را به شهر بدون بازخواست و تک و تنها مسما نموده است .
دریای کابل که از میان شهر طی طریق میکند نه تنها مسکن معتادین و مرکز زباله ها است بلکه مرزی است میان ثروت و فقر، گدا و متمول ، بی کس و زور مند، صفایی و کثافات ، دزدان خرده پا و دزدان بورژوا، فرهنگ و بی فرهنگ، افراد اتو کرده و مردمان پا برهنه و لباس ژولیده ، زیبارویان معطر و لوکس و خاک آلود و چرکین و عرق بو ، مافیا های بزرگ و قاچاقبران ابتدایی، فاحشه های بی بضاعت و روسپی ها مفشن، روسپی های سیاسی و قومندانان بی سواد با فرزندان گردن کلفت و بدماش و فقرا و گدایان ناتوان ، زراندوزان بلند منزل و گرسنه های خیمه نشین، سوارکاران بنز و فوربایفوروملبس با زره و رنجر و پا ترکیده های بایسکل ، گادی، موتر سایکل " زرنج" سوار ووو........
در گذشته ها شهر کهنه یا محله های راست دریای کابل با همه ویرانی و نازیبایی ها ، دانشمند پرور بود بزرگان فرهنگی همه از این ناحیه سر بلند کردند اما امروزاین کهن سال را ؛ طعمه کیسه بر و دزد و فاحشه گردانیده اند .
کنارهای دریا بدون توجه مقامات شهرداری ( شاروالی) به مراکز خرید و فروش و دست فروشان مبدل شده است . سرک میان پل باغ عمومی و پل خشتی اصلا" جای سوزن انداخت نیست. دوکان های کنار دریا از رخت فروش وبنجاره و عطاری تا قصابی و ترکاری فروشی و کراچی و عراده های دو پا و چهار پا مملو است. سرک میان چوک جاده میوند و پل خشتتی ده قطار بازار خرده فروشی و لباس و شش کباب و پلو چلو فروش و دزدان سرگردنه و کیسه بر ها مردانه و زنانه ، راه را روی عابرین مسدود کرده اند. چوک های سینمای پامیر و چنداول و جاده میوند و کنار زیارت شاه دوشمشیره و لیسه اریانا و منزل غلام نبی خان چرخی یا چوک باغبان کوچه و مسیر راست دریا تا پل باغ عمومی چند قطاره ؛ مرکز ایستگاه صد ها موتر مسافربری و تکسی و بازار خرید و فروش است از مندوی و سرک سرای شازده و سرک نادر پشتون و ده افغانان و فروشگاه که متصل ارگ کابل است اصلا" پرسان نکنید . حتی مقابل شاروالی شهر پیاده رو ها غصب گردیده است . ارایشگران خودآموز و تنبل ؛ با گذاشتن موانع کانکریتی با میکآپ های سرخ و سفید سرک های شهر را ارایش غلیظ نموده اند. که اکثرا" سبب تصادمات خونین میشود.
میدانید چرا شهر اینگونه چهره تبدیل کرده است چون مقامات مربوط درگوشه دیگر شهر به اصطلاح بالاشهر اطراق نموده اند. هرگز حتی برای مراسم فاتحه فامیل و اقارب و دوستان به پایین شهر تشریف نیاورده اند تا حال رقت بار مردمان و ساکنان محلات راست دریای کابل را به چشم خویش ببینند و از درد و آه آنها باخبر گردند. یا به عباره دیگر راست دریای کابل را مراکز زباله ها نامگذاشت . بنا" جا دارد که دریای کابل را از پل محمد غوث خان واقع سرک دار الامان در جوار لیسه حبیبیه تا پل چرخی در حدود 10 تا 15 کیلومتر ؛ مرز فقر و ثروت نامید .