Get Adobe Flash player

Calendar جنتری

دسامبر 2024
دسچپجشی
1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031

Who's Online مهمانان آنلاین

ما 49 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

Bilexperten i Tyresö AB

bilxeperten AB 2019 200A

جنتری ، کلیزه یا تقویم سال ۱۳۹۹

مرحوم تورن جنرال الحاج نصرالله خلیل

janral nasrullah khalil A 200سوانح مختصر مرحوم الحاج تورن جنرال نصر خليل

پوهنیار حمیدالله "فاروقی" سمبول وحدت

مرحوم تورن جنرال یحیی نوروز

janral20yahya20nawrozمرحوم تورن جنرال یحیی نوروز مسکونه قریه کلنگار ولایت لوگر.

الحاج جنرال عبدالمجید خوشیوال

مرحوم الحاج كندك مشر سيدعلم خان خوشيوال

دست پخت غذاهای افغانی

معرفی داکتر صاحب فضل الله مجددی

لوی پاسوال غلام مجتبی پتنگ

شهید انجنیر محمد صابر مشهور به ټپک

سوانح مختصر داکترعزیزالله لودین

وزیر محمد ګل خان مومند د افغانستان پخوانی د کورنیو چارو وزیر

معرفی تیم فوتیال زرغونشهر

پلان انکشافی ولایت لوگر

افتتاح اولین مکتب متوسطه برکی راجان حکومت کلان لوگر

ښاغلۍ تمهيد الله سيلاني

د لوګر د جریدي چاپ شوی ګڼي

ښاغلۍ شیرمحمد (ستانکزی) د لوګر اونیزې مسؤل مدیر

د الحاج زمرک پادخوابي ټولنیز بنسټ

د لوګر د ځوانانو ټولنیزي او کلتوري ټولنه

د مرحوم انجنرسردار خان لنده پپيژندنه

حافظ قرآنکریم و انجینیر

تیم گل بابا قهرمان کرکت در لوگر شد

معدن طلاى حصارك ولايت لوگر

"خواجه یعقوب چرخی" كيست ؟

Statistik

سیستم عامل
FreeBSD
پی اچ پی
8.1.30
MySQLi
10.11.9-MariaDB-log
زمان
11:49
ذخیره ساز
فعال شده
Gzip
غیر فعال
کاربران
1
مطالب
936
نمایش تعداد مطالب
3276034

محمد نبی عیسی خیل

داكتر سید الف شاه غضنفر

پهلوان شاه محمد لوګرى پيژنئ ؟

محمد ابراهیم کمیدان

شهيد دگرجنرال پیلوت مصطفی قهرمان

شهید بسم الله خان ستانکزی

عبدالرحمان رحیل د شعرونو غور چاڼ کتاب چاپ کوي

دکتورعبدالصبورستانکزی

کلپ های ویدیویی استاد دری لوگر

کلپ های ویدیویی سلام لوگری

خبر نگار تلویزیون طلوع در ولایت لوگر

Login Form

Home خانه

نقش نایب امین الله خان لوگری درقیام کابل (۱۸۴۱- ۱۸۴۲م)

امین الله خان لوگری

مطابق ضبط موهن لال، جاسوس انگلیس در۱۸۴۱

سالهای نخستین زندگی نایب امین الله خان تا تجاوز اول انگلیس:

ghazi aminullah khan logari 200 نایب امین الله خان لوگری در دوره اخیر سدوزائی ودر عصرعروج بارکزائی ، از اواخر سلطنت شاه زمان بن تیمورشاه تا آخر دوره حکمروائی امیردوست محمدخان، درحدود ۶۰ سال تمام، مورد ارادت واحترام شاهان، امراء، وزراء،سران وسرداران افغان قرارداشت ودر قبال پیش امدهای مختلف وبحران آمیز پادشاه گردشی ها، عروج ونزول اشخاص وخانواده ها، عزل ونصب وزراء وتهاجمات بیگانگان وتطورات بزرگ اجتماعی وسیاسی قرن ۱۹ میلادی شخصیت خود وشئون ملی خود را به حیث یک افغان مستشعر برخیر وشر مملکت حفظ کرد ودر گیرودار بسیار بغرنج اجتماعی که همگان از پیچ وتاب آن کم وبیش اطلاع دارند از ضعف اخلاقی وفساد برکنار ماند.

 مرحوم کهزاد میگوید که، نایب امین الله خان از بره کی لوگر وفرزند میرزائی خان لوگری بود که درسال۱۱۹۷ هجری(۱۷۸۳م) در بره کی راجان لوگر تولد یافته ومادرش دختر کمالخان از قوم خرم خیل وردک بود وتا سال ۱۲۷۴ هجری(۱۸۵۸م)، یعنی تا چارپنج سال قبل از مرگ امیردوست محمدخان حیات داشت وبه این حساب ۷۷ سال عمر کرده است.

بگفته مرحوم کهزاد، پدر نایب امین الله خان درعهد تیمورشاه حکمران کشمیر بود ودرکشمیر فوت نمود وجنازه اش به کابل آورده شد وحکومت معاش او را به پسرش، نایب امین الله خان اعطا میکرد. درمیان اسناد ومکتوبات تاریخی ایکه از ورثه نایب برای موزیم کابل خریداری شده بود ودر آنجا نهگداری می گردید( البته تا سال ۱۳۷۰ /اپریل ۱۹۹۲نگهداری میشد، اما بعد از آن موزیم ملی از طرف گروه های مسلح جهادی غارت شد) مکتوبی موجود است که به تاریخ غره شهر ذیقعده الحرام ۱۲۱۴ هجری تحریر شده واز آن معلوم میشود که خان لوگر نایب امین الله خان در اخیر سلطنت زمانشاه سدوزائی در قطار خوانین بره کی به حیث "خان" شناخته شده بود وسالانه مبلغ دوصد تومان تبریزی که معادل چهارهزارروپیه میشود مواجب( معاش مستمری) داشت.(۱)

بعد از سقوط زمانشاه وصعود شاه محمودسدوزائی، امین الله خان لوگری کماکان مورد احترام قرارداشت. وزیرفتح خان که خود از رجال نامی وطن خواه بود طبعاً در اعزاز اشخاص بزرگ ملی سعی بلیغ مبذول میکرد.بدین مناسبت وزیر، امین الله خان را به مقام اولی او یعنی بحیث خان لوگر و بتخاک مجدداً برقرار نمود و فرمانی عنوانی فتح الله خان امین الملک صادر نمود که در آن مبلغ دوصدتومان مواجب برای امین الله خان لوگری تعیین شده بود.(۲) در عهد امارت نخستین امیردوست محمدخان بازهم لوگروبتخاک در تیول امین الله خان لوگری قرار داشت واین تیول توسط یک عهد نامه شرعی مسجل شده بود.(۳)

نقش نایب امین الله خان در قیام کابل:
بیشترین شهرت نایب امین الله خان درتاریخ کشور از دوره یی آغاز میشود که انگلیسها بنای مداخله وتجاوز را درخاک ما گذاشتند. انگلیسها از ترس نزدیکی روسها به امیردوست محمدخان با سفارت ویتکوویچ به دربار کابل درسال ۱۸۳۸ شروع به بهانه جوئی نمودند وپس از امضای معاهده سه جانبه(مثلث) به نام شاه شجاع سپاه عظیمی از طریق کندهار وغزنی وارد کابل شدند(اگست ۱۸۳۹) وسلطنت امیردوست محمدخان را برهم زدند. انگلیسها در عرض سه سال(۱۸۳۹- ۱۸۴۱) استقرارخود در افغانستان بحران بیکرانی از زورگوئی، حق تلفی، بی بازخواستی، تجاوز به حقوق وحثیت وشرف ونوامیس ملی، وضع مالیاتهای توان فرسا وقطع معاش مستمری خوانین اقوام غلزائی، که از راه تجارتی کابل- دهلی حراست میکردند،حبس وتبعید متنفذین اقوام بارکزائی واچکزائی وغیره به وجود آوردند، که علی الرغم اقدامات مشترک فرنگی وشاه پوشالی( شاه شجاع) سران ملی را واداشت تا برای امحای سلطه اجنبی وهمکاران ایشان دست به قیام بزنند. سرانجام روز دوم نوامبر۱۸۴۱ میلادی قیام ملی آغازشد.


عبدالله خان اچکزائی وامین الله خان لوگری از نخستین کسانی بودند که به فکر قیام برضد انگلیسها افتادند ومتعاقباً عده ای دیگری از متنفذین وسران کابل را در این قصد ونیت خود شریک کردند. ودر شب اول نوامبریک باردیگر خوانین کابل دور هم نشستند و نواب زمان خان رابه حیث رهبرمجاهدین(امیر) وامین الله خان را به حیث نایب اوانتخاب کردند. صبح روز دوم نوامبر۱۸۴۱ چهارنفرقوماندان جهاد :عبدالله خان اچکزائی،امین الله خان لوگری، سکندرخان بامیزائی وعبدالسلام خان پوپل زائی که نقشه حرکت خود را درخانه عبدالله خان اچکزائی طرح کرده بودند، قبل از آنکه مردم در کوچه وبازار شهربرآیند(ساعت هفت صبح، بقول موهن لال جاسوس انگلیس) در ماحول منزل برنس جمع شدند و با دستیاری گروهی از مجاهدین خانه نماینده تجارتی انگلیس را آتش زدند. برنس وبرادرش(چارلز برنس) کشته شدند و جنبش معروف کابل آغازگردید. یکی از شاهدان عینی موهن لال، منشی برنس وجاسوس زیرک انگلیس درهنگام قیام کابل است او در این مورد چنین گزارش میدهد:


" افق حزن انگیز تاریخ دوم نومبر۱۸۴۱ که روز سه شنبه بود به چشمان خسته ما بد منظر و رنج دهنده می نمود،چونکه متعاقب آن اغتشاش عامه شهربطوربرق آسا پدید آمد. ساعت تقریباً هفت صبح بود که خدمه زنانه بشدت دروازه اطاق خواب مرا میزد ومیگفت:آغا شما بخواب استید، ولی شهرچپه شده .… من به باغ حویلی خود پایان شدم ودیدم مردم اموال خانه های شان را از کوچه ما بجاهای امن تری انتقال میدهند.دکانداران امتعه خود را از دکانها بیرون می سازند وتمام شهر در آشوب به نظرمیرسد. میرزاخداد سکرترسلطان جان بخانه من آمد و او که آشنای قدیم من بود بمن اخطار داد که اگر درمنزل خود بمانم درخطر هستم وباید اموال خود را نیز بجای دیگری انتقال بدهم .نایب محمد شریف نیزخسرخود محمدکمال خان را فرستاد تا مرا همراه با اشیای قیمتدار شخصی ام به منطقه فارسی زبانها برساند. اما من مشوره های خیرخواهانه دوستان را نپذیرفتم، زیرا می ترسیدم که برون شدن من از خانه شاید احساس خطرمتوقعه را بیشتر سازد.لهذا مستخدم خود عبدالله کشمیری را با یاد داشتی نزد برنس فرستادم- خانه برنس چند خانه بعد ازاز خانه من بطرف دست راست وخانه تورن تریورTrevor درجوار باغ من بطرف چپ واقع بود- وآنچه اخباری که بمن رسیده بود برایش نوشتم ومنتظرمشوره وهدایت او ماندم.جواب برنس از این قرار بود:باید بخانه خود باشم وهم بمن اطلاع داد که که سپاه را احضار کرده وبزودی به داخل شهر میرسند. نیم ساعت بعد از آن مستخدم من خبرداد که نظام الدوله به برنس اطلاع داده تا خانه خود را ترک داده با او به بالاحصار برود، اما او به نظام الدوله پیام فرستاد که نمیخواهد خانه خود را ترک نماید. آنگاه نظام الدوله بطرف بالاحصارحرکت کرد ودر حین عبور از کوچه ها از بام خانه ها بالای او فیرمیشد. ...


زعمای اشرار(مجاهدین)از قبیل عبدالله خان اچکزائی،امین الله خان لوگری،سکندرخان وعبدالسلام خان بالای اسپ های خود سوار شده خود را به باغی رساندند که بسیار قریب به خانه سرالکساندربرنس واقع بود..برنس یک نفرسید را که در استخدام او بود با یک نفرسوار بنام حمید با یک پیام نزد آنها فرستاد ودلیل این را که سران قوم دفعتاً به چنین قیام عریان متوسل شده اند، پرسید ودرعین حال از حسن نظرخود به آنها اطمینان داد که امتیازات ومعاشات سابق شان را دوباره مقرر خواهد کرد. قبل از آنکه به سید جوابی داده شود،یک تن از سران بنام سکندرخان بضرب شمشیرسرقاصد را از تنش جدا کرد، مشاهده این وضع نوکر اسپ سواربرنس را وادارساخت که دوپای دیگرنیز قرض کرده چهارنعل خود را نزد بادارخود برساند وجریان رابه او بگوید. آنگاه سران قوم به یک تعداد از پیروان خود هدایت دادند تا به بامهای منازل توپچی باشی وآغا حسین بالا شده و از طریق خانه میردادخان به باغی که ملحق به خانه برنس است داخل شوند واز آنجا بالای برنس فیرکنند. برنس امر کرد دروازه حویلی او بسته شود. دراین وقت حدود دوصد نفربه چهارطرف منزل برنس جمع شدند و برنس از کلکین اطاق منزل دوم خود از اشرار(مجاهدان) تقاضا کرد از جنگ دست بردارند که درآن صورت مبلغ کلان پول بطور انعام به آنها خواهد داد.دراین وقت گلوله ای به سینه تورن برادفوتBroadfoot اصابت کرد که برنس وبرادرش چارلز برنس، تورن مجروح رابه منزل اول انتقال دادند. یک عده مستخدمین برنس به او پیشنهاد کردند خود را در یک خیمه بپیچاند تا آن خیمه را آنها بقسم مال غارت شده بالای شانه های خود از خانه بیرون ببرند، اما برنس گفت که برادرخود ودوست زخمی خود برادوفت را تنها گذاشته نمیتواند. آنگاه خضرخان کوتوال که خون او برای گرفتن انتقام از برنس می جوشید،همراه با حاجی[ناظر] علی محمد،هاشم کاه فروش،کاکا حسین،عبدالرحیم، ومحمدحسین خان اچکزائی به دروازه منزل برنس رسیدند وعین همان دروازه را که شب قبل محمدمیرزا خان جوانشیر به من گفته بود، حریق کردند. دود وشعله های آتش به اطاقی که برنس وبرادرش در آن ایستاده بودند سرایت کرد، آنها بطرف انبوه مردم می دیدند واسترحام می کردند، درحالی که تورن برادفوت جان داده بود. بریدمن چارلز برنس آنگاه به باغ حویلی رفت وحدود شش نفر رابقتل رسانید تا آنکه خودش را اشرارپارچه پارچه کردند... من از بام منزل خود تعرض حزن انگیز دشمن را بمنزل برنس مشاهده میکردم. یکعده اشخاص به منزل من حمله کردند، من دروازه دخول را بستم وخودم از طریق سوراخی که در دیوارهمسایه بود، برون شدم ومیخواستم خان شیرین خان زعیم فارسی بانها را بکمک برنس ببرم. درکوچه ناظرعلی محمد مرا دید ومتوقف ساخت وچند نفر خوابگاهی میخواستند مرا هم همانجا بکشند، چنانچه شجاع الدوله(کسی که بعداً شاه شجاع را بکشت) فتوای قتل مرا درحالی صادر کرد که خودش اسلحه بدوش می انداخت تا نزد عبدالله خان اچکزائی برود ودرحمله بالای برنس شرکت کند، اما اراده خداوند نبود وبخت با من یاری کرد که پدر شجاع الدوله نواب محمدزمان خان معروف که شخص رحمدل ومهربان بود، از منزل خود برون آمد ومرا از چنگال آنها رها ساخته به داخل منزل خود برد..."(۴)


اما غبار میگوید که موهن لال از سوراخ دیوراری میخواست فرارکند، دستگیر ومحکوم به اعدام شد ولی از ترس کلمه اسلام خواند واز مرگ نجات یافت ونواب محمدزمان او را به خان شیرین خان سپرد.(۵)
بعد از اینکه مجاهدان ذخایر غله انگلیسها راتصاحب نمودند ودر جنگ قلعه شیرپوردر ۱۳نومبرتلفات جدی به انگلیسها واردکردند، مکناتن نه تنها باب مذاکره با سران مجاهدین را آغاز کرد، بلکه به موهن لال جاسوس خود که در منزل خان شیرینخان زندانی بود، هدایت داد تا به خان شیرینخان بگوید که برای از میان بردن هریک ازسران مجاهدین از ۳۰ تا ۵۰ هزار کلدار جایزه میدهد.


یکی از اهداف مهم توپخانه انگلیس در شهرکابل، اقامتگاه نایب امین الله خان لوگری بود.نایب در قلعه محمودخان که مرکز فرماندهی مجاهدین بود، جای داشت. وبا پرچم سرخ درقلعه محمودخان جنگ را برضد دشمن رهبری میکرد. قشله انگلیسی، قلعه محمودخان را زیر آتش توپ قرارداد، ولی نتیجه مطلوب نگرفت.


یکی از پیشنهادات مکناتن به وزیراکبرخان، دستگیری و از بین بردن نایب امین الله خان بود. ناگفته نماند که نایب امین الله خان در میان گروه سران مجاهدان تنها کسی است که انگلیسها او را هم دوست وهم دشمن خود تلقی می کردند. وی درعین زمانی که نایب شاه زمان(شاه منتخبه مجاهدان)بود، خود وپسران او با شاه شجاع و اولاده او همکاری داشتند، اما مکناتن که به خون او تشنه بود، درعین حالی که یک طرف پیشنهاد نابود کردن او را به سردار اکبرخان می کند، طی نامه ای از خود نایب اظهارقدردانی می نماید. این نامه را مکناتن به تاریخ ۱۴ دسمبر۱۸۴۱ یعنی ۸ روز قبل از قتل خود نوشته واز آن روح دسیسه کاری او نسبت به سران ملی افغان واضح معلوم میشود. این نامه تاریخی از ورثۀ نایب مذکور به دست آمده ودر جلد دوم کتاب بالاحصار کابل وپیش آمدهای تاریخی، تالیف مرحوم علامه کهزاد، ثبت است وبنابر اهمیت تاریخی آن اینجا نیز عیناً نقل می کنیم: " مشفقا، مهربانا، نایب امین الله خان، سلم الله وتعالی دراین روزها چه خدمت نسبت سرکارانگلیسی وما مردم مهربانی نموده اند. هرگز ازخاطرما مردم فراموش نمی شود.آفرین برصداقت ودانشمندی آن مهربان که هم خدمت طایفه انگلیس نموده وهم خیراهل اسلام در نظرداشته اند وفرزندان آن مشفق، یعنی نصرالله وروح الله پیروی همین طریق پسندیده نموده اند وبه هرصورت عقیدت کیشی واخلاص مندی مطمح نظرخود نموده، این چند سطر بطریق دستاویزنوشته شده است که اگر احیاناً بعد از این ملاقات آن مشفق با طایفه ما مردم اتفاق افتد حسن خدمت آن عالیجاهان به نیکو وجه روشن گردد.خدای تعالی شما را به عافیت تمام تادیرنگاه دارد. تحریرفی التاریخ ۱۴ دسامبرسال ۱۸۴۱.ویلیام جی مکناتن"(۶)


چون دشمنی باطنی مکناتن نسبت به نایب امین الله خان واضح است وحتی تا آخرین لحظه حیات خود که برای توضیح مذاکرات برای ملاقات سردار اکبرخان در میدان چهاونی بی بی مهرو حاضر میشد، انتظار داشت که با مساعدشدن روح مذاکرات نایب مذکور را ذریعه سردار اکبرخان دستگیر کند.در حالی که به خودنایب مذکور مکتوب فو ق الذکررا ارسال نموده بود واز اینجا دو رویی مکناتن هویدا میگردد.
در اواخر دوران حکومت مشترک انگلیس وشاه شجاع، چون ملیون افغان، شاه پوشالی ودست نشانده رانمی شناختند ونواب محمدزمان خان را به شاهی برگزیده بودند، نایب امین الله خان به صفت نایب ثانی یاد می شد ودر میثاق بسیار مهم تاریخی که بین سران مجاهدین ملی ونمایندگان انگلیسی کبنی برتخلیه افغانستان به تاریخ شازدهم ذیقعده ۱۲۵۸قمری (اول جنوری ۱۸۴۲) درکابل به امضاء رسیده است. نایب امین الله خان به صفت "نایب الثانی، رفیع مکانی والاجاه نایب امین الله خان" یاد شده است واین بزرگترین سند افتخار این مرد مبارز است.


افتخار دیگر این شخصیت ملی، آنست که تا خروج آخرین فرد انگلیسی از افغانستان در۱۸۴۲ به حیث دشمن درجه اول انگلیسها باقی ماند، اما سوالی که پیش می آید اینست که یک چنین مرد مبارزومجاهد چگونه مورد اعتمادشاه شجاع، شاه پوشالی نیزقرار داشت؟ در سطوربعدی پاسخ این سوال جستجو میشود.


نقش نایب امین الله خان در جبهه ملی ودستگاه سلطنت شاه شجاع:
انگلیسها بعد از تبعید امیردوست محمدخان به هند، از نواب محمدزمانخان که در غیاب امیردوست محمدخان و وزیر اکبرخان، اینک ریاست بارکزائی هارا داشت ورقیب خانوادگی شاه شجاع شناخته می شد، خوف داشتند. انگلیسها در میان سران قومی خوب دریافته بودند که برای تخفیف وزن بارکزائی ها وسبک ساختن ثقل مقام سردار محمدزمانخان، باید شخص دیگری از رؤسای قومی تقویت شود و لوکه این شخص دشمن درجه اول آنها هم باشد. از این لحاظ شاه شجاع البته به استشاره انگلیسها، به نایب امین الله خان لوگری وپسران و خاندان او که به عنوان سرپرست اقوام غلجائی لوگر وکوهدامن واطراف کابل از اعتبار ورسوخ فراوان برخوردار بود، تمایل واعتماد زیاد نشان می داد و در دربار عام، به اوخلعت های بسیار می داد وبا این کار خود سرداران بارکزائی را تخریش کند. موهن لال نیز متذکر میگردد که: شاه شجاع بالای امین الله خان لوگری اعتماد زیادداشت ونواب محمدزمان خان همراه سران بارکزائی این صحنه را تماشا نموده منتظر یک فرصت بودند تا نفوذ امین الله خان را خنثی سازند.... از اکبرخان در جلال اباد نامه پشت نامه میرسید وقوای امدادی از کابل میخواست تا انگلیسها را از جلال آباد بیرون سازد، اما حسادت های خانوادگی بین سران بارکزائی و درانی ، واتکاء واعتماد روزافزون شاه شجاع بالای امین الله خان لوگری چنان موضوع بحث روزمره قرارداشت، که به تقاضاهای مکرر محمداکبرخان واوضاع جلال اباد هیچ اعتنائی نمیشد.(۷) حتی وقتی که در اثر فشار واصرار ملت بالاخره شاه شجاع حاضر شد که برای محاربه با قوای انگلیس مقیم جلال اباد ومقابله با جنرال سیل وجنرال پالک، از کابل به طرف جلال اباد حرکت کند، پسرخود فتح جنگ را در بالاحصار کابل قایمقام کرد ونصرالله ، یکی از پسران امین الله خان لوگری را به نیابت سلطنت انتخاب وبرقرارنمود.


این کار شاه شجاع درآخرین روزها وآخرین ساعات سلطنتش چه معنی داشت؟ آیا میخواست با این کار خودنواب محمدزمانخان را در برابر نایب امین الله خان تحریک نماید ومیان امیرمجاهدین ونایب او نفاق وشقاق ایجاد نماید؟شاید. وآیا نایب امین الله خان درعین حالی که نایب نواب محمدزمانخان، شاه منتخبهً مجاهدین بود، درعین زمان نایب ومشاور و دوست نزدیک شاه شجاع نیزبود؟ آیا نایب با نشان دادن این سیماهای سیاسی خود میخواست به قول معروف "هم لعل بدست آید وهم یار نرنجد؟"


مرحوم کهزاد براین عقیده است که، نایب امین الله خان از طریق نزدیکی باشاه شجاع میخواست او رابه ائتلاف با بارکزائیها و در رأس نواب محمدزمانخان وسایر سران مجاهدین وادار نماید وسپس مشترکاً در طرد کامل دشمن، که هنوز قسمتی از آنها درجلال آباد و قندهار مستقر بودند کمر بندد."پس اگرمفکوره آشتی دادن دو قوم بزرگ دراین موقع حساس، با سعی نایب امین الله خان عملی میشد، امکان زیاد داشت که نظریه ملیون وبارکزائی ها هم به بهترین صورت آن عملی می گردید وهم کابل وغزنه واستالف از آتش سوزیهای اجنبی درامان می ماند."(۸)


ولی هرگاه نایب امین الله خان چنین نیتی داشت، چرا آن را با نواب محمد زمانخان درمیان نگذاشته ورضائیت او را بدست نیاورده بود؟ وادارکردن شاه شجاع برای ائتلاف با بارکزائیها وسپس آماده ساختن شاه برضدانگلسها کاری بودکه امکان آن بسیار بعید به نظر می آمد، زیرا شاه در سایه سرنیزه انگلیسها قدرت را از بارکزائیها غصب کرده بود و در مواقع مختلف حیثیت و وقار آنها را در انظاردیگران تخریش میکرد و این عمل شاه درهً عمیقی از تنفر میان بارکزائیها واو ایجادکرده بود، بخصوص که قصداً به جای رهبرمجاهدین یعنی نواب محمدزمانخان، از نایب امین الله خان بیشترو بر ملاتر تقدیر وتکریم به عمل می آورد. طبعاً چنین روشی حکم نمک پاشیدن برزخمهای بارکزائیها را داشت وآهسته آهسته فضای اعتماد و باورمندی نواب محمدزمانخان را نسبت به امین الله خان مکدرساخته رفت. وچنین چیزی را شاه شجاع از خدا میخواست، بخصوص که نایب امین الله خان از نزدیکی باشاه شجاع بدش نمی آمد و ازکسب منزلت و قدرت در دربارش راضی معلوم میشد. واین رضائیت خاطر نایب از نفوذ وحاکمیت در درباروقتی بهتر وبیشتر برملا گردید که چون شاه شجاع توسط شجاع الدوله، پسرنواب محمدزمانخان در پنجم اپریل ۱۸۴۲میلادی کشته شد(۹)، نایب امین الله خان،فوراً فتح جنگ را از قلعه محمودخان بیات به بالاحصار برده او را بحیث پادشاه وپسرخود نصرالله خان را به حیث نایب او اعلان کرد. این حرکت نایب امین الله خان که بدون رضائیت نواب محمدزمانخان صورت گرفته بود، طبعاً برنواب محمد زمان خان وهواخواهان او گران آمد وآنها عدم اطاعت خود را از چنین پادشاهی ابراز داشتند.


نایب امین الله خان چون دید که دسته محمدزمانخان با پادشاهی فتح جنگ مخالفت می ورزند، درصدد برآمد تا به پادشاهی فتح جنگ، رنگ وصبغهً جرگۀ قومی بدهد. پس عده ای ازمتنفذین وسران کابل از قبیل: میرحاجی، نایب حمزه خان، سرفرازخان، امیراصلان خان قزلباش،قاضی ملانورمحمدخان، محمد باقرخان، غلام حسن خان افشار، غلام رسولخان، ملک ظفرخان را با خودهم نظر ساخت تا درپای عهدنامه ای مبنی برپادشاهی فتح جنگ پسر شاه شجاع امضاء گذارند.
این عهدنامه(یا قطعنامه) به اقوام بارکزائی وظیفه میداد تا بلادرنگ به کمک سردار اکبرخان به سوی جلال آبادحرکت کنند وبه اقوام پوپلزائی وظیفه می سپرد تا برای اخراج انگلیسها بسوی قندهار بشتابند واقوام غلجائی وقزلباش وافشار وکابلی را آزاد ومخیرگذشته بود تا با هرکه خود خواسته باشند یکجا شوند و یا اینکه بیطرف بمانند ودرکابل از امنیت شهر دفاع نمایند.(۱۰)


این فیصله نامه اساساً نمیتوانست زمینه تطبیق داشته باشد وگره ازمشکل مدعیان سلطنت بگشاید، چه هدف اساسی این عهدنامه دورساختن رقبای خاندان شاهی ازپایتخت وصاف کردن میدان برای اولادهً شاه شجاع ونایب امین الله خان بود. واین باریکی را نواب محمدزمانخان بیش از همه درک میکرد ومخالفت خود را با آن ابراز داشت. گذشته از این، اقوام بارکزائی ونیروهای نواب محمدزمانخان از پنج شش هزار بیشترنبودند. نواب محمدزمانخان چگونه میتوانست با این نیروی اندک برای مقابله با قشون بیست هزارنفری تازه دم جنرال پالک درجلال آباد، حرکت کند وشکست قطعی وبدنامی تاریخی رابرای خود واقوام خود کمائی کند؟ درحالی که انگلیسها تنهاوتنها دشمن بارکزائیها وسردار اکبرخان نبودند، وانگهی افغانستان هم تنها کشوربارکزائیها و پوپلزائیها نبود که می بایستی تنها همین دوقوم به مقابله بادشمن برمیخاستند وبا درک عدم توازن نیروهای خود با دشمن، خود واقوام خود را تباه میساختند. پس واضح است که نایب امین الله خان از صدور عاجل این عهد نامه(بدون شرکت نماینده بارکزائیها) نیات واهدافی داشت که شاید گفتهَ میرمحمدصدیق فرهنگ در مورد وی صادق باشد، آنجاکه مینویسد:«نایب امین الله خان مردجاه طلبی بود ومیخواست پادشاهی در دست شخص ضعیفی باشد که نتواند در برابرخوانین ایستادگی کند وکارها را خودش به عنوان وزیراداره نماید وبرای این منظوروی به شهزادگان سدوزائی مایل و به اعاده پادشاهی امیردوست محمدخان مخالف بود.» (۱۱) به همین دلیل فیصله نامه با اعتراض شدید اقوام درانی وقبل از همه بارکزائیها روبروشد.


بیعت نمودن نواب محمد زمان خان به پادشاهی که پدرش بدست پسراو به قتل رسیده بود، کار بسیار دشواری بود. نایب امین الله خان یک بار دیگر سعی کردتا به جای پسرخود ، وزارت فتح جنگ را به نواب محمدزمانخان واگذارد، ولی این پیشنهاد او هم پذیرفته نشد. بالنتیجه فتح جنگ فرمانی صادرکرد تا نواب محمدزمانخان وتمام بارکزائیها بلادرنگ کابل را ترک گویند. میردرویش، برادرمیرمسجدیخان به شفاعت نزد نایب امین الله خان رفت و دو روز مهلت خواست تا محمدزمانخان برای رفتن آمادگی بگیرد. در اثر رد وبدل حرفهای سخت میردرویش، نایب امین الله خان برآشفت وبا سیلی برروی میردرویش زد. این سیلی بارکزائی ها وهواخواهان شان راچنان به غلیان آورد که بلادرنگ برخانهً نایب در بیرون بالاحصار یورش بردند وآن را تاراج کردند وسپس بالاحصار را درمحاصره گرفتند. بعدها عده ای از پوپلزائیها و از جمله سردارعبدالسلام خان، پسرسردارمحمداکرم خان بامیزائی از بالاحصار بیرون شد وبه صف سردار نواب زمانخان پیوست. بدین ترتیب جبهه نواب محمدزمانخان قوت بیشتر گرفت و مدت ۴۰ روز هواخواهان نواب محمدزمان خان با طرفدران نایب امین الله خان ونیروهای فتح جنگ درکوچه های کابل مشغول زد وخورد بودند بالاخرهً قوای نواب زمانخان بالاحصار را در محاصره شدید خود قراردادند. سرانجام نایب امین الله خان به نواب محمدزمان خان پیغام فرستاد که بهتراست از جنگ کوچه وبازار وپشت بامهادر گذرد وبه میدان بیاید تا زورآزمائی نمایند. نواب محمدزمانخان این دعوت را لبیک گفت واحوال داد که حاضراست همین فردا در تپه مرنجان باهم دست وپنجه نرم نمایند.(۱۲)


بنابر اکبرنامه، قوای محمدزمانخان شش هزارنفر وقوای نایب امین الله خان به هجده هزارنفر میرسید.(۱۳) جنگ شروع شد واز هردو طرف گروهی به خاک وخون غلتیدند، در نیمهً روزکه غلبه بر قوای نواب محمدزمان خان حتمی به نظر میرسید، ناگاه سردار اکبرخان وسردار سلطان احمدخان از تیزین وارد کابل شدند وسردار اکبرخان با سیصد سوار خود جانب نواب محمدزمانخان راگرفت و سپاه فتح جنگ و نایب را از پیش برداشت. نیروهای نایب مغلوباً بسوی بالاحصارفرار کردند،و سرداراکبرخان وهمراهانش آنان را تا دروازه های بالاحصار دنبال نموده سلاح ومهمات آنها راتصاحب کردند. فتح جنگ ونایب امین الله خان به بالاحصار در آمدند و دروازه ها را از پشت بستند. بالاحصار به محاصره کشیده شد وکار نقب کنی آغازگردید. نایب امین الله خان که عواقب این جنگ را خطرناک میدید، به محمدشاه خان بابکرخیل، دوست صمیمی سرداراکبرخان توصل جست وراه مصالحه پیش نمود.


در اثر میانجی گری محمدشاه خان بابکرخیل قضایاچنین فیصله شدکه: فتح جنگ پادشاه باشد وسردار اکبرخان وزیر او وبرای رفع کدورت وهمبستگی بیشتر طرفین،دختر نایب امین الله خان به عقد نکاح سردار اکبرخان درآورده شود. بدین گونه غایله خاموش شد و از این تاریخ به بعد سردار اکبر خان به وزیر محمداکبرخان شهرت یافت.(۱۴)


نواب محمدزمانخان از این فیصله نارضائیتی خود رابه سردار اکبرخان ابراز داشت، واو را ازقبول وزارت وخویشی با نایب امین الله خان منع نمود، مگرسردار اکبرخان اظهارکرد که اوشرایط صلح را پذیرفته است و نمیتواند ازقولش برگردد، بقول حمید کشمیری:


چوشب بسته پیمان سحر بشکنم چـه گــوید بــر دوســتان، دشمنم؟


درستی گــر از عهد خـود گم کنم ازاین پس چه پیمان به مردم کنم(۱۵)


با این جواب میانهً نواب محمدزمانخان وسردار اکبرخان برهم خورد تا آنجا که هردو پسر عمو برروی هم شمشیر کشیدند وسردار اکبرخان غالب شد ونواب محمدزمانخان را بخشید وسپس او را تا بازگشت امیر دوست محمدخان از هند به نیابت از سلطنت کابل ابقا کرد.(۱۶)


متاسفانه که این فیصله ها درهنگامی که قوای جنرال پالک درآستانه کابل رسیده بود به حال مملکت سودمند نیفتاد ووزیراکبرخان که قوای بسیاربا خود نداشت در مقابل قشون انتقام جوی ۲۰ هزارنفری جنرال پالک در تیزین تاب نیاورد وبه طرف پروان عقب نشینی کرد ونایب امین الله خان را به حیث سپسارلار کل قشون افغانی تعیین نمود.(۱۷) فتح جنگ، تحت بیرق انگلیسها در آمد ونواب زمان خان هم به گوشه یی خزید. دراین میان تنها مردی که غازیان کوهستان وکوهدامن را به دور خود جمع کرد و در تپه های استالف علیه "مکسکیل" وقوای اعزامی او تا آخرمقابله ومقاومت میکرد نایب امین الله خان بود که انگلیسها او را دشمن سرسخت خود می دانستند وحق دارد از او به عنوان یک غازی مرد مجاهد ودشمن اجنبی ها در کشور تکریم به عمل آورده شود.


امیردوست محمدخان در دور دوم سلطنت خود این شخصیت ملی ونامدار را بنابر دوستی وهمکاری نزدیک او با شاه شجاع و پسرانش ویا به بخاطر مخالفت وجنگ های او با نواب زمانخان وهواخواهان بارکزائی ها ویا به منظور ضبط دارائی وجایداد وثروتی که گفته میشد بعد از مرگ شاه شجاع وتخلیه قشله جنگی شیرپور نصیب او شده بود،او را در محبس بالاحصار کابل انداخت تاسرانجام این مرد بلند همت در سال ۱۲۷۴ قمری/ ۱۸۵۸م به عمر۷۷ هفت سالگی در محبس وفات نمود.(۱۸)

یاد داشت یک اسیر انگلیسی درباره نایب امین الله خان
بریدمن "ایر" دریاد داشت ۶ جون ۱۸۴۲مینویسد:"حوالی ساعت پنج عصر صدای فیربسیارشنیده شد وقوای(پهره دار) ما بسیاروارخطابودند. گفته میشد که فتح جنگ از بالاحصار حمله کرده وذخایر اسلحه وشتران محمداکبرخان رابا خود برده است. شب شنیدیم که سردار، امین الله خان را بخاطرتوطئه ایکه درهمدستی بافتح جنگ علیه او سازمان داده بود، دستگیروبندی نموده است. گفته می شد نایب امین الله خان هژده لک روپیه پول دارد وسردار میخواست این پول را از او بگیرد. [سه روز بعددر نهم جون۱۸۴۲، "ایر" شایعه دستگیر شدن نایب امین الله خان بدست سردار اکبرخان را دروغ میخواند.] امین الله .... براثر استعداد، دلاوری وچمبازی خود تا سطح مشهورترین اشخاص کشور بالا رفت. امیرآخرین دوست محمدخان ازوی زیادمی ترسید وتا اندازه ای براو بدگمان بود که او را از آمدن به کابل منع کرده بود. تمام وادی لوگر دردست او بود ومیتوانست ده هزار جنگجوی رابه میدان جنگ حاضر کند. برای محمداکبرخان دوستی یک چنین شخصی بخاطر رسیدن به اهدافش بسیار مهم بود.امین الله خان محرک اصلی شورش( قیام) وقاتل اصلی الکساندر برنس بود واز این گذشته او پهلوی هرکسی ایستاده می شد که نفعی ازوی متصور بود. امکان ندارد که یک چنین شخص غیر متعادل از چنگ عدالت انتقام جویان فرار کند." (۱۹)ایر در یاد داشت دیگر خود(مورخ ۲۵ جون) مینویسد:"امروزکپتان میکنزی وکپتان تروپ به دیدن ما آمدند وگفتند که فعلاً درکابل سرداراکبرخان بررقبای خود دست بالا دارد وقزلباشان به وی تسلیم شدندو موهن لال را تسلیم کردند.... ودر یاد اشت ۲۹ جون متذکر میشود که امروز،" فتح جنگ از طرف محمداکبرخان به حیث پاچا اعلان شد وخودش درحال حاضر به لقب وزیر قناعت کرده." (۲۰)


این بود نظریات مورخین ویاد داشت های گزارشگران خودی وبیگانه در مورد قیام کابل وعناصر موثر درآن که خدمت هموطنان ارائه شد. روان این مبارز نامدار شاد ویادش گرامی باد.

رویکردها:
۱- کهزاد، رجال ورویدادهای تاریخی افغانستان، ۱۳۳۵،ص ۱۱۰- ۱۱۱
۲- حبیبی، دافغانستان پیش لیک، ص ۱۷۴
۳- در زوایای تاریخ معاصر افغانستان،۱۳۳۱، ص۱۱- ۱۴،۱۴۰، رجال ورویدادهای تاریخی، ص ۱۱۱
۴- موهن لال، حیات امیردوست محمدخان، ج۲، صص ۳۱۱- ۳۱۴
۵- غبار، افغانستان درمسیرتاریخ، ۵۵۰
۶- کهزاد، بالاحصارکابل وپیش آمدهای تاریخی ،ج۲، ص ۳۰۳
۷- موهن لال، ج۲، ص ۳۴۵- ۳۴۶
۸- کهزاد، در زوایای تاریخ معاصرافغانستان، ص ۱۳۰
۹- سیستانی،دونابغه نظامی، سیاسی افغانستان،در نیمه قرن نزده،چاپ ١٣٧٨ش، ایران، ص٣٦۳
۱۰- کهزاد،بالاحصارکابل وپیش آمدهای تاریخی،ج٢،ص٣٢٤-٣٢٦
۱۱- فرهنگ، افغانستان درپنج قرن اخیر، طبع امریکا،١٣٧٦ ،ص١٩٢
۱۲- سیستانی ، دونابغه نظامی، سیاسی افغانستان، ص٣٣۵-٣٣٦
۱۳-حمید کشمیری، اکبرنامه، ص١٠٠
۱۴-فیض محمدکاتب،سراج التواریخ،ج١، ص١٨٣،١٨۵، بالاحصارکابل،ج٢، ص٣٣٩-٣٣٤
۱۵- اکبرنامه، ص٢٢١-٢٢٣
۱۶- سراج التواریخ، ج١، ص١٨۵
۱۷-میرزا عطامحمدشکارپوری، تازه نوای معارک، ۱۳۳۱ش، ص ۱۶۹
۱۸- کهزاد ، درزوایای تاریخ معاصر افغانستان، ص۱۱۴، روزنامه ملی انیس، شماره های ۲۶ و۲۷ قوس ۱۳۷۰ش
۱۹- په افغانستان کی دیوه بندی خاطرات،نویسنده: بریدمن وینسینت ایر، مترجم پشتو،نسیم سلیمی،۲۰۰۷، ص ۲۱۹
۲۰- همان اثر، صفحات ۲۲۲- ۲۲۳مقایسه شود با صفحه ۳۵۷ جلد دوم تاریخ موهن لال

You have no rights to post comments

جغرافیایی تاریخی لوگر

Logar Hitori.png 200نویسنده:
پوهندوی استاد شاه محمود محمود

شهید قومندان نصرالله حسین خیل

43 دعا از قرآن و 79 دعا از سنت

مرحوم الحاج مولوی عبدالله فیض الباری

سپه سالار غلام حیدر خان چرخی

sepasalar ghulam haider khan charkhi as

سپه سالار غلام حیدر خان چرخی


خلص سوانح غازی سپه سالار غلام حیدر خان

ډګر جنرال فیض محمد خان لوګری دخوست د ښار بنسټګر

نایب سالار(جنرال)غوث الدین خان لوگری

عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه

abdul malek khan abdurahzai s

عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه

معرفی عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه

شهید پوهاند استاد محمد جان احمدزی

غلام نبی خان چرخی

شهید داکتر محمد ولی ناصری

مرحوم الحاج دگروال عبدالجلیل میرباز

په پيښور کښي د ضا خېل په مدرسه

Ziakhel Madrassa 1 200

بنیاد خیریه پیمان

الحاج محمد اکبر ستانکزی نماینده لوگر

Mohammad Akbar Stanekzai 200الحاج محمد اکبر ستانکزی
نماینده منتخب لوگر

بیوگرافی پوهاند دوکتور نذیراحمد شهیدی

شهید الحاج داکتر اسدالله همتیار

د حنیفی صاحب ژوند ته لنډه کتنه

د پښتو ژبی نوی فونتونه

انجمن کلتوری افغانها در سویدن

د لوګرد پوهنی د ریاست ځانګړی فعالیتونه

logar pohani reasat 200aد لوګر د پوهنی د ریاست ځانګړی فعالیتونه

داكتر محمداشرف غنی احمدزَی

زيار مدني ټولنې په لوګر کې

zeyaar s

د لوګر مدنی ټولنه / جامعه مدنی لوگر

آموزش حج وعمره همراه با عکس

آثار بودايي پيش از اسلام در ولايت لوگر

د زرغون ښار د هلکانو لیسه

زرغون شهر بستررنگین ولایت لوگر

معرفی قریه زرغون شهر ولایت لوگر

بند آب سرخاب ولایت لوگر

وب سایت حقیقت

مرکز اسلامی افغانها در سویدن

کمپیوتر سرویس

روزهای فامیل های مسلمان در سویدن

Muslimkafamiljedagarna 2017 Part 1 200

روزهای فامیل های مسلمان در سویدن ۲۰۱۷ قسمت دوهم

روزهای فامیل های مسلمان در سویدن

Muslimkafamiljedagarna 2017 200

روزهای فامیل های مسلمان در سویدن ۲۰۱۷ قسمت دوهم

لوګر له باب الجهاده تر باب الفساده

هشت ثور روز پیروزی ملت مجاهد افغانستان

هفت ثور 1357؛ از سیاه ترین و دردناکترین روزها در تاریخ افغانستان

Copyright © 2017. All Rights Reserved www.logar.nu ولایت لوگر

Innehållsansvarig: Mohammad Shah Paiman, 076- 428 98 78 - e-post: abed_salim@hotmail.com www.logar.nu All Rights Reserved.