Home خانه
مسافرت سردار نصرالله دومین پسر امیر عبدالرحمن خان به لندن ، پاریس و روم
مسافرت سردار نصرالله دومین پسر امیر عبدالرحمن خان به لندن ، پاریس و روم
نویسنده: استاد شاه محمود محمود
بخش اول
« انگلستان و روسیه ، اگر چه ظاهرا" رقابت می کنند، ولی در وظیفه ی تخریب افغانستان و سهم مردم مسلمان آن متحد هستند. در برابر این تهدید، افغانها متحد نبوده و دولت و پادشاهی را تقویت نکرده بودند. مدافعان افغان، آزادی و ایمان را رها کرده، در عوض سرگرم قتل عام یکدیگر یا کشمکشهای بی ثمر شده بودند »
امیر عبدالرحمن خان (11)
مقدمه :
امیر عبدالرحمن بعد از لغزیدن در امضای معاهده دیورند متوجه گردید که اشتباه بزرگی را انجام داده است با وجود برخی مناطق هنوز در خط دیورند نامعلوم بود که دست آویزی شده بود برای امیر عبدالرحمن خان . بنابر بیان مرحوم غبار : امیر عبدالرحمن خان بعد از امضای معاهده دیورند مردم و کشور را دید، مجددا" در صدد فعالیت برامد . او توسط پول و اسلحه و تبلیغ و اعزام گماشته گان خود در سرحدات آزاد به مردم مجاهد کمک نمود و آتش مقاومت ها را هیزم انداخت . از طرف دیگر به نشر رسالات تبلیغی جهاد پرداخت. و در مورد حد بندی حصه غربی خیبر تردید نشان داد .... بنا" مردم یکبار دیگر متوجه امیر شدند و طالب کمک گردیده و برخی از آنها برای زنده ماندن خود را تا کابل رساندند. .... دولت انگلیس که بعد از معاهده دیورند مشکلات خود را دراستیلای قطعی سرحدات دید دست به کار شد و در صدد دلجویی امیر برامدند ، بنابران در قدم اول لارد کرزن به تاریخ 4 نومبر 1894 م از امیر اجازه داخل شدن به کابل را خواست تا ازیک طرف به دلجویی امیر بپردازد و از جانب دیگر امیر را متقاعد بسازد تا خط اهن کویته - چمن تا قندهار برسد و یا خط پشاور تا دکه و احتمالا" تا جلال اباد انتقال نماید . امیر مطالبات کرزن را رد نمود . روی این منطور کرزن با دست خالی بعد از ده روز اقامت در کابل ؛ از راه قندهار دوباره به هند رفت .
انگلیس ها تلاش نمودند تا از طریق دیگری به امیر نزدیک شود بنا" امیر را با یکی از پسرانش به لندن دعوت نمود تا بتوانند عظمت نظامی و تکتیکی انگلیس را به چشم او بکشد و به نوعی در ترضیه خاطر او بپردازند و یا به امیر بفهمانند که دیگر از کمک نمودن به مردمان آنطرف خط دیورند دست بردارد.( 2)
بنابر یادداشتهای امیر در تاج التواریخ انگلیس ها برای ترساندن امیر و قبول نمودن سفارت انگلیس به کابل به رهبری رابرتس ده هزار نظامی خویش را برای نگهداری سفارت خویش گسیل می نمایند. امیر به خاطر جلوگیری این مهمانان ناخوانده دست به اقدامات زد که در نتیجه نصرالله خان به لندن رسید تا از نزدیک با زعمای انگلیس صحبت نماید. (3) سردار نصرالله خان بعد از مسافرت رسمی به لندن به فرانسه و ایتالیا آمد و از اماکن و محلات تاریخی دیدن کرد.
زندگینامه سردار نصرالله خان :
سردار نصرالله خان نایب السلطنه اعتماد الدوله پسر امیر عبدالرحمن خان ضیا الملة والدین روز چهارشنبه 18 حمل 1254 هـ ش = هفت اپریل 1875 م در شهر سمرقند از بطن اصل بیگم دختر میرجهاندار شاه بدخشانی بدنیا آمد. در زمان پادشاهی پدر بین سالهای 1897 تا 1902 م ناظر یا وزیر امورات خزانه داری و مالیاتی بود . در هنگام سلطنت برادرش امیر حبیب الله سراج الملة والدین ؛ در سال 1283 هـ ش = 1904 رتبه نایب السلطنه دریافت نمود و در سال 1906 م بحیث والی کابل ایفای وظیفه مینمود. سواد و دانش علمی و دینی را در مکتب خصوصی فرا گرفت .
پنج یا شش خانم داشت : خانم اول: بلقیس کوکو جان دختر سردار یوسف خان ، خانم دوم : بلقیس بیگم دختر سردار فقیر محمد خان ، خانم سوم : دختر فرامرز خان والی کابل و هرات ، خانم چهارم : جهان آرا بیگم ( بوبو گل) دختر سردار محمد اسلم خان بعضا" فرستاده و نماینده دولت به تاشکند ، خانم پنجم : حبیا عالیه بیگم دختر سردار نوراحمد خان امین الوجاهات و بعدا" والی جلال اباد و وزیر تجارت . خانم ششم : یک دختر از مردم بامیان که مشهور به خانم بامیانی بود .
سردار نصرالله جان صاحب یازده پسر و پانزده دختر شد. در سال 1895 م = 1274 هـ ش بنابر دعوت ملکه ویکتوریا به لندن رفت و بعد از کشتن برادرش امیر حبیب الله خان سراج الملة والدین به تاریخ 20 فبروری 1919 م در جلال اباد به سلطنت رسید اما بعد از یک هفته به شاه امان الله خان بیعت نمود و به کابل امده تسلیم شد . در ارگ کابل در سراچه کوتی باغچه تحت نظارت قرار گرفت تا اینکه روز چهارشنبه 29 ثور 1299 هـ ش = 19 می 1920 م وفات نموده و یک روز بعد به قول ابچکان در دامنه آسمایی به خاک سپرده شد.
بنابر بیان عزیز الدین وکیلی فوفلزایی ؛ نایب السلطنه ثم نصرالله خان شخص عالم، فاضل ، شاعر، صوفی حامی و مربی اهل علم و شعر و ادب در تاسیس کتابخانه و جمع آوری اثار و اسناد و تشکیل ادارات و انجمن های علمی و احتفالات ادبی و فنی تا حد توان شخصی و قدرت مالی خدمات زیاد به فرهنگ ملی افغانستان نمود. از خود طباخانهء داشت و نان و نعمت آن صرف علما و ادبا و مدرسین و حفاظ قران کریم و دربار او به شکل مرکزیت علمی، ادبی ، تحقیقی در پرورش علمای شرعیه و اهل فن و ادب توجه تام داشت .قصر زین العمارت کابل که اکنون در صدارت عظمی موقعیت دارد از مهمترین بناء عمرانی دوره او است . (4)
ادامه دارد ...