Home خانه
مسافرت سردار نصرالله دومین پسر امیر عبدالرحمن خان به لندن ، پاریس و روم
مسافرت سردار نصرالله دومین پسر امیر عبدالرحمن خان به لندن ، پاریس و روم
نویسنده: استاد شاه محمود محمود
بخش دوم
سفارت لندن :
حکومت انگلیسی در هند به مخالفت خود با برقراری تماسهای دیپلماتیک مستقیم بین لندن و کابل ادامه داد با وجود این، لارد الجین، نماینده ی شاه دعوت امیر را به دیدار از هند دنبال کرد. عبدالرحمن جواب موافقت خود را تعمدا" بدون اطلاع نماینده شاه ، مستقیما" به ملکه ویکتوریا فرستاد. کرزن گزارش داد که امیر علاقمند به دیدار از انگلستان بود، به او اطمینان داده شد که در ان جا " سازگار با تصور عالیجناب از عزت و حیثیت حاکم افغان مورد استقبال قرار خواهد گرفت و ... به سلامتی می تواند چندین ماه از کشورش دور باشد " ( 5 )
بنا بران فشار های سیاسی - نظامی و اقتصادی انگلیس بالای امیر عبدالرحمن خان سبب شد تا قبل از اینکه به جواب فرمانروایان هند انگلیس بپردازند طور خصوصی توسط دوستان خود نامه به سالیسبری صدراعظم انگلیس فرستاد. امیر می نگارد که از لارد کراس وزیر امور هندوستان و سرجان کارست نایب او اظهار تشکر دارم که نامه مرا به سالیسبری رساندند. با وجود که تمام خواهش های من جامه عمل داده نشد اما از تجاوز و جنگ دیگری جلوگیری شد. او اضافه میکند که بعدا" در سال 1893 م سر مارتیمور دیورند به کابل آمد (6). و معادهده دیورند امضا گردید. اما با امضا این معاهده ، مشکلات حل نگردید چون هر وایسرا و یا فرمانفرمای که به هند می امد اجازه داشت که در مورد افغانستان خودسرانه عمل نمایند و هر کاری که میخواهند در حق این کشور بدون اینکه کسی از انها بازخواست نمایند ؛ انجام دهند. بنابران یکی از خواهشات امیر رفتن به لندن بود . امیر در سوانح عمری خویش بنام تاج التواریخ می نگارد: برای حصول این مقصود و برای بعضی مطالب دیگر که به خیال من مناسب بود ، امناء دولت انگلیس را مطلع سازم و برای شرفیابی خدمت خاتونی که بزرگتری از او هیچ در این عالم به تخت سلطنت جلوس ننموده است ، مصمم شدم که خودم به انگلستان بروم. می دانستم که فواید زیادی به وسیله باب مراوده که خودم با ملت انگلیس مفتوح نمایم، حاصل خواهد شد. بعد از مراجعت سر مارتیمور دوراند [ دیورند] از کابل به انگلستان در بهار سال 1894 م . دعوت نامه به من رسید. از حصول مقصود خود بسیار مشعوف گردیدم . این دعوت رسمی را سرهنری فولر که آن وقت وزیر امورات هندوستان بود امضاء نموده بود. خلاصه مضمونش این بود که علیا حضرت ملکهء انگلستان مرحمت فرموده شما را با یکی از پسر های شما دعوت می فرماید که به جهت ملاقات علیا حضرت ایشان تشریف بیاورید مراسلات دوستانه ای هم از والاحضرت ولیعهد انگلستان دوک دوکانات و دیگر امناء بریتانیای عظما به من رسیده اظهار داشته بودند که مایل می باشم از ملاقات شما مسرور گردیم ولی از کم سعادتی در همان اوقات ناخوش شدم و مرض این قدر امتداد و اشتداد پیدا نمود که امید زندگانی من کمتر بود. تمام اطباء دربار من که هملتن خانم در آن وقت به اتفاق آنها معالج من از ابتلائ من متوحش بودند . ..( 7)
همچنان لارد کرزن به بهانه مسافرت به واخان و پامیر از امیر اجازه خواست تا به کابل بیایید . امیر دراین مقطع زمانی که عزم مسافرت لندن داشت سفر کرزن را به کابل اجازه داد و مدت ده روز کرزن در کابل بود و ملاقات های با پسران و اعضای دولت داشت . بنا" این ملاقات؛ کرزن تصادفی نبوده است بلکه خواسته در غیاب و یا نبود امیر جانشین مناسب برای افغانستان پیدا کند اما هدف هر چه بود امیر ظاهرا" بنابر عامل مریضی از رفتن انصراف نمود و نخواست پسر بزرگش شهزاده حبیب الله عازم انگلیس شود. او می نویسد که : کمال یآس و تآسف را دارم که ناخوشی من مرا از این مسرت محروم ساخت و پسر ارشد من که کاملا" استعداد این گونه سفر را داشت و زبان انگلیسی را هم می توانست تکلم نماید نتوانست برود، به علت آنکه مبادا در زمان غیبت او واقعه ای برای من روی دهد و علاده بر آن تمام امورات دولتی هم در آن وقت به عهده او بود .
پسر دیگر من که به کمال رسیده باشد منحصر به نصرالله خان برادر صلبی و بطنی حبیب الله بود. لهذا او را مآمور نمودم که از جانب من به انگلستان مسافرت نماید . (8)
بنابران نصرالله خان در اپریل 1895 از کابل عازم لندن شد و در ماه می وارد لندن گردید. نصرالله خان با پذیرایی مجلل روبرو شد 21 فیر توپ از طرف شهزاده گان انگلیسی پذیره شد ملکه را ملاقات کرد، او در دعوت های رسمی شرکت نمود،از یک مانوره نظامی و فابریکه ها دیدن کرد .سردار نصرالله خان برعلاوه لندن ؛ از شهر های پرمنگهم ، مانچستر، لیورپول،گلاسکو، ایتو کاسل و لیدز دیدن کرد . سردار در پهلوی راست پرنس آف ویلز نشمین داشت . او با ولیعهد جدید استریا یا اطریش، ولیعهد یونان و ولیعهد رومانیا و با زن و دختران ولیعهد دنمارک که برادر زن « خسربره» پرنس آف ویلز بود؛ ملاقات داشت .همچنان با وزرای مختار کشور های عثمانی، روس و فرانسه دیدار کرد. (9) در ضیافت که به افتخارش ملکه انگلیس ترتیب داده بود ؛ او به ملکه گفت پدرم میخواست برای اثبات دوستی مملکتین در لندن آید ولی کسالت مزاج نگذاشت و من به این مقصد آمدم و از پذیرایی گرم دوستان انگلیسی در هند و لندن ممنونم . ملکه از صحت امیر پرسید و از دوستی مملکتین سخن زد ولی خواهش امیر را راجع به اقامت نماینده او در لندن بسکوت گذشتاند سردار دست خالی به افغانستان برگشت و امیر یقین حاصل کرد که دشمن خارجی، استقلال بیک کشور نمی بخشد بلکه استقلال را سلب مینماید و بایستی آنرا با شمشیر حاصل کرد و با شمشیر نگهداشت . (10)
بنابر قول امیر عبدالرحمن خان از طرف « علیا حضرت ملکهء انگلستان نشان درجه اول سنت میخاییل و سنت جورج به دو نفر پسر هایم یعنی حبیب الله خان و نصرالله خان عطا فرمودند » (11)
نصرالله خان نایب السطنه را دراین سفر سردار محمد حسن خان سیاه که نواسۀ وزیر فتح خان مرحوم ، سردار محمد اکرم خان، میرزا عبدالروف خان، نایب مبرزا محمد حسین خان کوتوال و ملا سرورخان اسحق زایی و برخی دیگر (12) همراهی میکرد . بنابر بیان استاد خلیلی ؛ سردار حسن خان سیاه مرد دانشمند و عالم و شاعر بسیار خوب بوده است و خط بسیار زیبا هم داشت، یک رساله نوشته بود، به نام « سفرنامۀ نائب السلطنه » .. به دست مرحوم محمد صدّیق خان وزیری، نواسۀ سردار حسن خان سیاه بود. هرچه سعی کردیم که این رساله طبع شود، در آن وقت نمی دانم چرا مصلحت دولت وقت تقاضا نکرد که طبع شود. حالا نمیدانم رساله به دست کیست. زیبا رساله ییست، هم از حیث نثر خود سردار، هم از حیث روایتهایی که آنجا بود .(13 )
امیر نصرالله خان را همچنان قطعه نظامی با سپه سالار غلام حیدر خان، و محمد حسین خان، و محمد اکبر خان از لعل پور تا موضع تورخم و « نری اوبه » مشایعت نمودند. به تاریخ 23 شوال از لوارگی تا جمرود و به تاریخ 24 شوال به طرف پشاور رفت در موضع صدر بازار به استقبال موصوف 21 فیر توپ به صدا آمد و سپاهیان مراسم احترام به جا آوردند. بعدا" مستر کنگهم کمشنر و جنرال کلیفورد و کرنیل تالبیت حضور سردار آمدند و مراتب احترام و سلام وایسرا را رساندند و مبلغ 21 هزار روپیه شاهی انگلیس ( پوند) به رسم تحفه از جانب دولت هند پیش کش گردید. . به تعقیب بازرگانان قندهار و پشاوری که از کراچی برای پذیرایی آمده بودند حضور شهزاده تحفه و هدیه نقد و جنس گذرانیدند و منظور حاصل گشت. بعدا" به روز 26 شوال شهزاده از جمع همراهانش مطابق قرار داد فقط 82 نفر را برگزید و بقیه را رخصت داد. و به طرف لاهور امد . هنگام رسیدن شهزاده در استیشن ریل پشاور مجددا" 21 فیر توپ آتش شد . و هنگامیکه از ریل از پل اتک میگذشت . سردار نصرالله خان پل را با پای پیاده طی کرد و مجددا" به سواری ریل پرداخت. به تاریخ 27 شوال به لاهور رسید. در هنگام پایین شدن از ریل یکبار دیگر 21 شلیک توپ صورت گرفت و افسران انگلیسی با بزرگان مسلمان و هندو لاهور به استقبال امده بودند و همان روز روانه انجمن اسلامیه لاهور رفت و بیانیه فصیح ایراد نمود و یک هزار روپیه برای مصارف مدرسه اعانت نمود به تاریخ 28 شوال وارد سرهند شد و به زیارت مجد الف ثانی شرفیاب گردید و مبلغ 1500 روپیه به درگاه موصوف معاونت نمود و 500 روپیه برای گادی رانها پرداخت به تاریخ 29 شوال به دهلی رسید و در نزدیک مسجد جامع ریل را توقف داده و با گادی تا مسجد رفت و نماز را عقب امام ادامه داد . همان روز در حدود چهار هزار نمازگزار در مسجد بود. سردار بعد از نماز به صفه مسجد آمده و بیانیه مختصر ایراد نمود و 500 روپیه به امام مسجد اعانه داد. از دهلی به صوب بمبی رفت و به تاریخ 30 شوال به بمبی رسید و به تاریخ دوم ذیقعده با شلیک 21 فیر توپ شهر بمبی را به صوب لندن ترک گفت و به تعقیب هنگامیکه شهزاده وارد کشتی شد به افتخار شان مجددا" 21 شلیک توپ عملی گردید. و به تاریخ 24 ماه می 1995 م به بندر پورتسمه رسید و از آنجا به صوب لندن رفت . (14 )
در بندر پورتسمه دهها خبرنگار و روزنامه نویس با او صحبت نمود و تصویر از او گرفتند. روزنامه های لیورپول مرکزی، کلوپ، لیدز مرکزی، مارسک لیدر، مارننگ پُست، پوتسمه میل، تونس اکسپرس، ویست منستر گزیت، ستردی ریویو، ستی پرس لندن، لندن نیوز و غیره مسافرت شهزاده را پوشش دادند . برخی روزنامه ها به فواید و منافع این سفر شهزاده تا دوزادهم ماه جون 1995م مقالات خود را اختصاص دادند .
شهزاده با رسیدن به لندن به استقبال جمع غفیری از مردم و شهزاده گان و وزرآ و کارمندان دولت روبر شد و 21 شلیک توپ فیر گردید. از آنجا به محل اقامت خویش « دارجستر هوس » که از عمارات عالیشان لندن بود فرود آمد. به تاریخ 29 ذیقعده بنابر درخواست پرنس اف ویلز و دیوک آف کانات جهت مشاهده نظام سپاه و رقص به قصر ماریل هوس تشریف بردند.
شهزاده بعدا: به دعوت رسمی و مجلل که همه شهزاده گان انگلیس موجود بودند و با زیبایی و تشریفات مجلل اراسته بود اشترک کرد در پایان این مجلس وزیرهند صبحت نمود : « و زبان تشکر به دوستی و وداد دولتین افغانستان و انگلستان کشوده و بیان داشت که دولت انگلیس و دولت افغانستان چون با هم متحد و دوست اند ما خیال داشتیم که به این دعوت خود اعلیحضرت امیر افغانستان تشریف فرما و رونق افزای انگلستان خواهند شد و از جانب دولت انگلیس احترامات شاهانه برای تبریک مقدم خسروانه به تقدیم خواهد رسید و حالا که فرزند برومند محترم خود را رهسپر این سفر خلت ثمر فرموده است تفاوتی ندارد و مهمان عزیز دولت ماست و از ورود مسعود فرزند محبت آموزش خیلی مسرور ومشعوف شدیم و تبریک مینمایم و تهنیت میگویم. به تعقیب شهزاده گفت چون مزاج وهاج حضرت قبله امجدم کسالت داشت مرا از راه اجابت این دعوت علیا حضرت ملکه معظمه مامور کرد که استحکامات دوستی و اتحاد دولتین بیش از پیش مرتبط و استوار گردد و ما بقای دولت و سلطنت علیا حضرت ملکه را خواهشمند و ارزومندیم » . (15)
سردار نصرالله خان هنگام ملاقات با ملکه هدایا و نامه امیر عبدالرحمن را که در صندوقچه مکلل از جواهر آبدار جا داده شده بود به اشاره لارد چمبرلین پیش کشیده شد و صندوقچه را سردار محمد حسن خان کرنیل برداشته به پیش علیا حضرت ملکه ویکتوریا گذاشت و شهزاده صندوقچه را گشود و نامه پدر والا گهر خویش را روی دست تعظیم گرفته میل دادن آنرا به ملکه معظمه کرد و او از کرسی برخاسته و نامه را به تعظیم گرفته و دوباره در صندوقچه نهاد و از هدایا یک یک از هر اشیآ و اجناس نفیسه ملاحظه کرده مشعوف گشت و مجلس و دیدار ملکه پایان یافت . (16 )
همچنان امیر عبدالرحمن خان شرح مسافرت پسر خویش نصرالله خان را که شامل اطلاعات از وضع معاشرت انگلیس ها نوشته و آن کتابچه در مطبع کابل به چاپ رسیده استف ولی چون مقرون به صلاح نبود؛ کتابچه مذکور را توقیف نموده منتشر نساختم . (17)
خوشبختانه انتشار این « کتابچه» با وجودیکه در زمان امیر عبدالرحمن مصادره شد اما فیض محمد کاتب در جلد سوم سراج التواریخ آنرا مفصل و بدون کم و کاست و بدون منبع و مآخذ برشمرده است . معلوم است که « کتابچه » مسافرت نایب السلطنه نزد فیض محمد کاتب رسیده است .
ادامه دارد ...