Home خانه
باجه خانه شاروالی کابل و سایر ولایات
اکنون دیگر آن قدح بشکست و آن ساقی نماند
مقدمه :
نویسنده: استاد شاه محمود محمود
نسل دیروز و پریروز و یا ساده تر بگویم نسل سلطنت محمد ظاهر شاه ، به یاد دارند که نیمه های شب صدای موزیک دسته جمعی به نام « باجه خانه » انها را از خواب شیرین بیدار مینمود و اهنگ « خینه بیاریم » هنوز گوش های شان را نوازش میدهد. عروسی ها مانند امروز مجلل نبود اما در شرایط آنروز ها نیزدشوار و صعب بود . زمین و دوکان به گروی گذاشته میشد در لست روز عروسی برعلاوه هفت دست لباس و خله تی و دهها فرمایش حق و ناحق و افزون با گردبند و دست بند طلا وووو موزیک استاد شیدا و استاد رحیم بخش و هماهنگ نیز دیده میشد اما فرمایش مادر عروس به قلم سرخ نشانی گردیده که اگر برای اوردن خینه دخترم « باجه خانه » نباشد به خدا قسم که از عاروسی و ماروسی خبری نیست . بنا" داماد و پدر داماد باید یک یا دو ماه قبل به مدیریت تنظیفات بلدیه « شاروالی» رفته عریضه می نوشت تا نوبت بگیرد و پول معیه را بپردازد و ادرس خود را بنویسد.
در حقیقت باجه خانه به گروه یا آرکستر موسیقی چند نفری گفته میشود که نوازندگان آن از سازهای لازمه غربی چون توله، نی کورنت، کلارنت، تروپت، باریتون، خنج، درخت زنگ، ترنگل، دهل و غیره استفاده می نمایند. این گروه را در زبان انگلیسی برس باند (Brass Band) گویند. ازین آرکستر ها در داخل و خارج افغانستان همواره در پادگان های نظامی اردو و پولیس در مراسم تشریفات استفاده میشود. در افغانستان علاوه بر محلات نظامی، ازین گروه ها بطور مجزا در چوکات شاروالی های کابل ، هرات، مزار شریف و قندهار نیز استفاده میشد. ( 1) بی جهت نیست که در جشن استقلال به دسته موزیک « باندو» میگفتند .
فراز و نشیب باجه خانه شاروالی ها :
بلدیه قدیم و شاروالی امروز ؛ در حدود 40 سال قبل دسته بیشتر از سی نفر موزیک دسته جمعی را در جشن ها و مراسم عروسی و روز نوروز و میله های رسمی می نواختند در اولین روز های تاسیس بلدیه بعد از استقلال با دسته 25 نفری به کار اغاز نموده بودند.این گروه و یا دسته با لباس منظم و یکرنگ منظم راه می پیمودند و می نواختند.
در اعیاد ، در جشن ها و میله ها نوروزی با نواختن نغمات زیر و بم خود اسباب تفریح و خوشی مردم شهر را فراهم میساخت . در شب های عروسی و مراسم ختنه سوری ازجانب معامله دار در مقابل پرداخت یک مبلغ پول اجرت به شاروالی دعوت میشد و از سر شب تا صبح به وقفه ها ساز مینواخت، نصف شب با یک دسته زن و مرد و بچه های خورد و بزرگ عقب تخت خینه میرفتند و راه رفت و امد نغمه های خوش آن در آن فضای ارام شب کابل پیچیده ؛ شهریان کابل را بیدار میساخت و میدانشتند که عروسی جوانی برپا است و عقب تخت خینه میروند . و از مشاهده چراغ ها و فانوس ها و داد و فریاد و غریو مشایعت کنندگان خاطره خوشی در اذهان خویش به یادگار می سپردند .
اکنون دیگر آن قدح بشکست و آن ساقی نماند . شهر کابل بزرگ و بزرگتر شده است دیگر آن رسم و رواج ها و صمیمیت ها به دنیای سرمایه و مافیایی مبدل شده است محافل عروسی گونه گون در هوتل ها که گنجایش 1000 تا 1500 نفر را دارند برگزار میگردد و مود باجه خانه از بین رفته است (2) حالا تخت خینه با لوازم دیجیتال آراسته گردیده ؛ دیگر نه از خاطره ها خبری است و نه از همدلی و صمیمیت .
تا حدود سه یا چهار دهه قبل باجه خانه در تشکیل شاروالی وجود داشت و ازین گروه علاوه بر مراسم عروسی های شهریان ما در ولایات مختلف در جشن های عنعنوی نوروز، روز دهقان، روز معلم، جشن اطفال و جشن استرداد استقلال افغانستان استفاده میشد.
باجه خانه شاروالی کابل الى زمان حاكميت زمامداران هفت ثور وجود داشت. چنانچه سامان و لوازم باجه خانه در منزل بالأی سينما بهزاد واقع ناحيه اول شاروالى قرار داشت و در انجا يك اتاق بزرگ بخاطر تمرينات ان گروه موجود بود كه هفته دو روز تمرينات داشتيد اكثرأ پرسونل اين گروه مردمان سابقه دار و موى های سیاه شان به سفيدی گراییده بود؛ آنها تمام آهنگ ها را به حافظه داشتند ، زمان ايكه انها موزيك مينواختند همه اهنگ هاى ناب و سابقه با صداى بسيار مقبول و زيبا كه روح و روان انسان را شاد ميساختند . حتی آهنگ هاى هندى را بسيار مقبول مى خواندند ولى متاسفانه كه با امدن دولت اسلامی تماما الات باجه خانه را به یغما برده شد .(3) و سینما بهزاد به اتش کشیده شد و سرتا پا سوخت . در حدود 17 سال اقتدار به اصطلاح « دیموکراسی مآب » صحن سینما غضب و ویرانه آن مرکز دودکشان هیرویین گردیده است .
با تاسف امروزه از باجه خانه شاروالی هیچ اثری باقی نمانده است. شاید اعضای آن همه این جهان را وداع گفته باشند . همه آنها مردمانی بودند فقیر، متدین، نماز خوان و وظیفه شناس که به معاش اندک شاروالی حیات بسر میبردند.
بنابر یادداشت استاد سلجوقی ؛ رهبری این گروه در هرات به عهده دوبرادر که از کفتان ها یا (کاپیتان) های نظامی بودند. یکی کفتان دین محمد نوروزی که در این فوتو شخص پیشرو ودیگری برادرش کفتان عبدالغنی در صف اول از سمت چپ قراردارد. این برادران در منطقه پایحصار در شرق ارگ هرات سکونت داشتند.
قابل یادآوریست که کاپتان های مذکور در رشته موزیک نظامی در هندوستان و پاکستان نزد استادان ترکی آموزش دیده و موزیک را با نوتیشن غربی فراگرفته بودند . فراگیری همان نوتیشن بین المللی آنها را چنان ماهر ساخته بود که آنها نه تنها سرود های ملی وسرود های نظامی را می نواختند بلکه تمام آهنگ ها رادیویی یکی پی دیگری در مجالس می نواختند و مجالس را گرم می نمودند و شهریان هرات از شنیدن آن لذت میبردند. یکی دیگر از مهارت آنها آن بود که نوتیشن را در حافظه داشتند.
چهار سال قبل از شاروالی تقاضا نموده بودم تا به احیاء آن دسته بپردازند. خوشبختانه حالا یک دسته دیگر در محافل عروسی یا در محافل رسمی اشتراک می نمایند.(4)
ضمنا" در ولایت جوزجان باجه خانه شاروالی در ماه مبارک رمضان مؤظف بود تا در هنگام افطار و سحری موزیک مخصوص را بنوازند . چنانچه میگویند در هنگام سحر که همه شهر را خاموشی فرا گرفته میبود این موزیک صدای شادی را به همراه داشت .(5)
زیر نویسها :
1 - سلجوقی - استاد نصروالدین ؛ یاد از باجه خانه ها، مجله تبسم، 17 نومبر 2016 .
2 - غرغشت - محمد ناصر؛ رهنمای کابل، کابل ، 1345 هـ ش، ص 179 .
3 - یادداشت های جنرال فضل الحق ملکزاده . که خود شاهد و ناظر آنها بوده است . جنرال صاحب برای چندین سال در حوزه اول امنیتی ایفای وظیفه می نمود.
4 - سلجوقی ؛ اثر قبل الذکر، همانجا .
5 - پیام محترم حمید یعقوب . که خود شاهد این نواختن در ولایت جوزجان بوده اند.