Home خانه
!نیم نگاهی بر فراز و نشیب خدمت تحت بیرق یا مکلفیت عسکری
نیم نگاهی بر فراز و نشیب خدمت تحت بیرق یا مکلفیت عسکری !
نویسنده: استاد شاه محمود محمود
مقدمه :
خدمت عسکری به معنی واقعی آن در هنگام سلطنت دوم دوست محمد خان هسته گزاری گردید و در زمان سلطنت شیرعلی خان اردوی منظم عسکری عرض وجود کرد که تا زمان حکمروایی مجاهدین در سال ۱۳۷۱ هـ ش به اشکال مختلف ادامه داشت.. در حالیکه در گذشته های دور؛ قوت های نظامی کلا" قومی و یا بصورت ساده تر گروه های فیودالی بودند که در خدمت پادشاه قرار داشتند.
این اردو قومی - فیودالی تحت رئیس قوم و یا زمین داران بزرگ ، به صورت منظم و غیر منظم قرار داشت ؛ اردوی کشور ما بعد از انقراض سلطه اعراب مسلمان در سلطنت ها و یا حکمروایی طاهریان ، صفاریان و سامانیان ، غزنویان، غوریان، سلجوقی ها، خوارزمشاهیان، تیموریان ، بابری ها، هوتکی ها و درانی ها کلا" اردوی تعرضی و دفاعی بوده است اما جنگ های برادران سدوزایی و بارکزایی ها سبب شد که کشور تحت تعرض بیگانگان مانند روسیه تزاری و انگلیس و فارس قرار بگیرد.
بنآ اردوی افغانستان مختص دفاعی گردید. بنابران جلب و علاقه سران قوم و مردم به داخل شدن اردو کمتر شده رفت و دولت ها مجبور شدند تا قانون مکلفیت عسکری را رویدست بگیرند که دراین راستا امیر شیرعلی خان و امیر عبدالرحمن خان پیشقدم گردیدند و اردوی منظم ملبس و مجهز با یونیفورم نظامی و تجهیزات عسکری تشکیل شد . باید افزود که یونیفورم و تجهیزات کلا" ساخت ماشین خانه وطن مان بود که در زمان این دو پادشاه تآسیس گردیده بود.
همچنان برای جلب و جذب و تربیه و آموزش نظامی عساکر؛ مقررات و اصولنامه ها یکی بعدی دیگری تدوین و انتشار می یافت مثلا" اصولنامه عسکری در سال ۱۳۲۷ هـ ش، اصولنامه جزای عسکری ۱۳۴۱ هـ ش ، اخلاق عسکری تالیف غلام جیلانی اعظمی ۱۳۱۰ هـ ش و چند تای دیگر.
خدمت عسکری :
افغانستان حدود چهار دهه قبل دارای قانون اساسی بود که هر فرد ( ذکور) که تابعیت این کشور را داشت ؛ مکلف بود بعد از سن ۲۱ یا ۲۲ سالگی مجبور بود که خدمت مکلفیت عسکری را سپری نمایند . از اینکه کشورمان مراحل گذار از سختی ها و پایان خانه جنگی ها و تجاوزات انگلیس ها را طی مینمود، برنامه های متعددی انکشافی رویدست گرفته شد که یکی از آنها جلب خدمت عسکری برای دفاع از نوامیس ملی و تمامیت ارضی و استقلال کشور بود بنابران دوره خدمت عسکری مطابق سویه و درجه تعلیم و تحصیل تقسیم بندی شده بود.
۱ - افراد که زمینه درس و تعلیم برایشان میسر نشده بود و ازسواد خواندن و نوشتن بی بهره بودند و یا مکتب و لیسه را ناتمام گذاشته و همچنان افراد ایکه دوره بکلوریا یا فارغ صنف دوازده ؛ مکلف به سپری نمودن دوسال خدمت عسکری بودند. افراد که از صنف دوازده فارغ شده بودند در صورتی عدم موفقیت در کانکور پوهنتون به وزارت خانه ها به کار اداری استخدام میشدند و تا زمانیکه به سن مکلفیت عسکری میرسیدند.
۲ - افراد ذکور که تحصیلات لیسانس داشتند مدت شش ماه مکلف به سپری کردن خدمت عسکری بودند که در پایان منحیث ضابط احتیاط ترخیص میگرفتند .
۳- فارغان صنف دوازه و یا لیسانس در بدل خدمت عسکری که قانون برایشان مکلف ساخته بود در صورتیکه وظیفه مقدس معلمی را در مرکز و یا ولایات قبول نمایند مدت شش سال با تمام امتیازات معلمی به تدریس فرزندان وطن توظیف می گردیدند و در ختم ترخیص دوره مکلفیت را بدست می آوردند و اجازه داشتند تا وطیفه دیگری انتخاب نمایند.
دوره جمهوری دیموکراتیک افغانستان:
پرنسیب ها و قوانین جلب و احضار عسکری بعد از کودتای هفت ثور دگرگون شده و قوانین و مقررات جدید رویدست گرفته شد در سال ۱۳۵۹ هـ ش خدمت احتیاط تا چهل سالگی افزون و جلب و احضار مکلفیت از ۱۸ سالگی آغاز گردید. مدت دوام آن استقرار نداشت مطابق فرامین دولتی ؛ بعضا" تا سه یا چهار سال ادامه پیدا میکرد . که این روش سبب فرار اکثریت خانواده ها گردید. این جوانان بدون اینکه تعلیمات نظامی بیاموزند به جبهات فرستاده میشدند که نتایج نامطلوب برای دولت داشت. یا کشته میشدند و یا تسلیم مخالفین دولت میشدند و بیشتر آنها فرار مینمودند.
ایجاد کندک ها و غند های قومی یکی از ناپسندترین روش ای بود که دراین دوره بوجود آمد. که نتایج منفی آنرا تا امروز می بینیم . در این غند ها افرادی غیر مسوول همچنان وجود داشت برای اشغال و از بین بردن دارایی های عامه دست آزاد داشتند مدت خدمت در این غند ها حد و مرز نداشت. بدبختانه اکثریت افراد این غند ها که فرزندان همین وطن بودند کشته شدند.
بخش دیگریکه مؤقتا" به خدمت نظام مشغول میشدند همان سپاهیان انقلاب بودند که سن و سال آنها قید نگردیده بود در صورت ضرورت و دفاع از دولت و حزب و ارمان های رهبران شان به جبهات فرستاده میشدند که دراین نبرد ها تعدادی کثیری از جوانان و میان سالان وطن کشته شدند.
دوره مجاهدین :
بعد از اینکه مجاهدین به قدرت رسیدند دیگر جلب و احضار عسکری به فراموشی سپرده شد و اردو با همه تجهیزات آن حیف و میل گردید وبدبختانه جایگزینی برای اردوی ساقط شده افغانستان دیگر وجود نداشت . مجاهدین که خود وفادار به احزاب و تنظیم ها باقی ماندند و مرض کشنده یی کیش شخصیت شیوع یافت که بدبختانه کماکان ادامه دارد .و بیشترین تصادمات و جنگ های خانمانسوزی در کابل و و مراکز ولایات؛ جز ویرانی و کشتار مردم بی گناه چیزی دیگر به همراه نیاورد .
مجاهدین ۱۵ تنظیم و حزب از بیرون افغانستان به داخل کشور آمدند و مراکز متعدد قدرت را به وجود آوردند و هرگز کنار همدیگر کنار نیامدند تا یک دولت و اردوی منظم ایجاد کنند. خودکامگی و رسیدن به قدرت نه تنها جفا با مردم افغانستان بود بلکه زمینه آمدن طالبان و مداخلات خارجی و همسایگان را بیشتر از پیشترمساعد نمودند.
دوره طالبان:
در دوره طالبان از جلب و احضار عسکری همچنان خبری نبود . اردوی آنها طلبه های دینی و مذهبی از مدارس پاکستان به این نبرد ها کشانده میشدند که قسمت اعظم آنها دراین کشور کشته شدند. طالبان سه مرکز نظامی در کابل، قندهار و مزارشریف داشتند. همچنان نیرو های تازه وارد از نقاط مختلف به خصوص پاکستان و مدارس دینی آن از کویته ، پنجاب و پشاور انتقال داده میشدند.
جمهوری اسلامی افغانستان:
دولت تحت حمایه ایالات متحده امریکا بعد از طالبان قدرت کشور را به دست گرفتند. در این دوره از آغاز تا امروز وضع چندان تغییر نکرده است با وجودیکه قطعات منظم اردو و جزو تام ها و حربی شوونځی و حربی پوهنتون ها وجود دارد اما جلب و احضار و مکلفیت عسکری دیگر به چشم نمی خورد. قرار معلوم فقط فقر و بیچارگی و اقتصاد ضعیف آنها را به خدمت عسکری کشانده است.
برعلاوه این اردوی منظم ؛ نیرو های گروهی غیر منظم قومی و احزاب و تنظیم ها تا هنوز وجود دارند و هر لحظه میتوانند اولتیماتوم برای دولت مرکزی بدهند.
امروز برعلاوه نیروی های دولتی یکبار دیگر افراد متعهد به طالبان و گروه داعش ( دولت اسلامی عراق و شام ) مقابل همدیگر قرار دارند.
در پایان :
برای بیرون رفت از این ناباوری ها و استقرار یک دولت متمرکز و همه جانبه لازم است که یکبار دیگر خدمت مکلفیت عسکری جبری رویدست گرفته شود. دلایل زیادی برای این پیشنهاد وجود دارد .
۱ - یکبار دیگر احساس وطندوستی و مسؤولیت پذیری بین هموطنان به خصوص جوانان رشد میکند.
۲ - جلب و جذب عسکری تعهد به دفاع و تمامیت ارضی و استقلال وطن را را تقویه میکند .
۳ - نجات از سردرگمی بیشترین نفوس بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سال میشود .
۴- جلوگیری از بیکار و سرگردانی و فرار هموطنان ما میگردد .
۵ - احیآ مجدد خدمت عسکری در حقیقت نقطه پایان به تشکیلات غیر منظم گروه های غیر مسؤول و ملیشه بازی ها و گروه های آشوب برانگیز میگردد.
۶ - احیا مجدد خدمت عسکری نه تنها جلوگیری از رفتن جوانان به گروه های طالب و داعش و مافیایی میگردد بلکه معاش که دولت به این افراد می پردازند حداقل کمک به هموطنان بیکار ما خواهد بود.